دوراهی شیعه ؛ کوفه یا کربلاء

 

شیعه تنها سوگوار اهل‌بیت نیست، بلکه شریک راه، درد، و رسالت آنان است؛ او از جان و دل با ولایت عجین شده و باید نه‌فقط در اشک، بلکه در اقدام، در میدان بلای امام خویش حاضر باشد.
امروز، این حضور در کرب و بلای امام عصر علیه‌السلام، در همراهی با انقلاب اسلامی و صف ولایت تحقق می‌یابد، پیش از آن‌که مانند کوفیان، پشیمانی پس از عاشورا بی‌ثمر شود.

 

 

در مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام، شیعه تنها پیرو نیست، بلکه هم‌دل و همراه راه است؛ شریکی در مسیر و مرام. او شاخه‌ای‌ست که بر درخت نور اهل‌بیت روییده و از ریشه‌ی ولایت، جان می‌گیرد و جان می‌بخشد.

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:
«رَحِمَ اللَّهُ شِیعَتَنَا، إِنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ فُضْلِنَا وَ عُجِنُوا بِمَاءِ وِلَایَتِنَا، وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا.»
شیعیان از ما هستند؛ جوشیده از فضل ما، آمیخته با آب ولایت ما. شادی‌شان از شادی ماست، اندوه‌شان از اندوه ما؛ نه از داغ دنیوی، بلکه از درد همدلی.

گاه در مصیبت ما چنان محزون می‌شوند که گویی خود داغ عزیز دیده‌اند؛ پدر یا مادر، فرزند یا برادر. حال‌آنکه مصیبت‌شان از دست‌دادن نیست، بلکه از پیوندی است که با ما دارند؛ پیوندی به وسعت دل.

امروز، از عَلَم‌های مشکی و پیراهن‌های عزا، از پرچم‌های سیاه و هیئت‌های سوگوار، از شهرهای سیاه‌پوش و نغمه‌های مرثیه، صدایی بلند است: ما عزاداریم. اما پرسش این‌جاست: به عزای که محزونید؟ به غم که مغمومید؟

و پاسخ، بی‌هیچ تردیدی، از ژرفای جان برخاسته است: به غم مولایمان، حسین علیه‌السلام.

این هم‌دردی و هم‌نوایی، ارزشی بس والا دارد؛ چنان‌که در روایت آمده: هر نفسی که در ایام عزای ما کشیده شود، تسبیح است. هر اشکی که بر مصیبت ما ریخته شود، دلیل بر شراکت در بلاست. حتی اگر در خانه‌ای باشی یا در بازار، اما دلت با عزای ما همراه باشد، تو در این مصیبت، حاضری.

اما پرسش اصلی این است: آیا همین حضور قلبی کافی است؟ هرگز.

اشک، نشانه‌ی مشارکت است؛ اما کفایت نمی‌کند. آنچه باید، حضور در صحنه‌ی کرب و بلاست؛ در متن مصیبت، در اوج غربت امام. آنجا که فریاد زد: «هَلْ مِنْ نَاصِرٍ یَنْصُرُنِی؟» و جز سکوت، پاسخی نرسید.

اگر شیعیان کوفه، آن روز در کربلا حاضر بودند، سرِ حسین بر نیزه نمی‌رفت. آن‌هایی که پس از عاشورا بر تپه‌های پشیمانی نشستند، اگر پیش از آن در کربلا حضور می‌یافتند، شاید تاریخ، روایتی دیگر می‌داشت.

امروز نیز، گرچه قرن‌ها از عاشورا گذشته، اما بهانه‌ای نیست. اگر تن‌مان در کربلا نبوده، دل و فکر و عمل‌مان می‌تواند باشد. با حضور، با اقدام، با هم‌راستایی با ولی خدا، می‌توان شریک کرب و بلای حسین زمان شد.

از تو می‌پرسم: آیا ما امامی در این زمان داریم؟ آیا او در کرب و بلا نیست؟ و اگر هست، ما کجای آن واقعه ایستاده‌ایم؟

آیت‌الله العظمی بهجت فرمودند:
«سخت‌ترین و طولانی‌ترین کرب و بلا، کرب و بلای امام عصر علیه‌السلام است.»

اگر امام ما، امروز در غربت است، در انتظار یار، در حصار تنهایی، آیا ما با صرف ندبه‌خوانی و دعای فرج، دین خود را ادا کرده‌ایم؟ جز «یابن الحسن» خواندن، وظیفه‌ای نداریم؟

اگر می‌خواهیم عاشورا تکرار نشود، بدانیم که تنها اشک کافی نیست. زینب کبری سلام‌الله‌علیها در کوفه فرمود: «گریه‌هایتان پیوسته باد، خنده‌هایتان اندک. چه کردید؟ کجا بودید آن روز که باید می‌بودید؟ امروز گریه‌تان چه سودی دارد؟»

عاشورا، تقابل حق و باطل نبود؛ نه جنگ اسلام و کفر، نه نزاع شیعه و سنی. بلکه مصاف دو نوع شیعه بود: شیعه‌ی ساکت و شیعه‌ی انقلابی.

کسانی که در کوفه ماندند، خود را شیعه می‌نامیدند، اما دنیاطلب بودند؛ ترسو، عافیت‌طلب. در مقابل، آنان‌که به کربلا آمدند، چون حبیب و زهیر، آزاد و خالص و مؤمن بودند.

لشکر دشمن از شام نیامد؛ از کوفه آمد. کوفه‌ای که مدعی شیعه‌بودن بود. و این تقابل، امروز نیز برقرار است: شیعه‌ی خانه‌نشین، ساکت، بی‌تفاوت، در برابر شیعه‌ی بیدار، فعال، انقلابی.

و ما امامی داریم؛ امامی که در کرب و بلاست. پرسش همچنان باقی است: ما کجای این میدان ایستاده‌ایم؟

و پاسخ روشن است: بزرگ‌ترین راه حضور در کرب و بلای امام عصر، همراهی با انقلاب اسلامی است. جمهوری اسلامی، خیمه‌ی امام زمان علیه‌السلام است؛ علمدار اوست، صف مقدم یاران اوست.

اگر می‌خواهی در کرب و بلای مهدی باشی، در سنگر جمهوری اسلامی، در رکاب ولی‌فقیه، در صف اول یاران او حضور داشته باش.

امام جمعه، شهردار، فرماندار، کارمند، کاسب، طلبه، دانشجو... هرکس در جایگاه خود، اگر قلمی، قدمی، درمی خرج کند، در کرب و بلای امام عصر حاضر است.

نماز جمعه، راهپیمایی‌ها، جشن‌های غدیر، همه‌ این‌ها عرصه‌ی حضور در کرب و بلای مهدی‌اند.

بیایید در این شب‌های محرم، نه‌فقط برای حسینی که در عاشورا یاران داشت، بلکه برای امامی که سال‌هاست در غربت است، در تنهایی، در انتظار، با اشک و اقدام بیندیشیم.

امام سجاد علیه‌السلام، پس از عاشورا سی سال امامت کرد، اما تنها چهار نفر واقعاً به او ایمان آوردند. کدام کرب و بلا سنگین‌تر است؟ کدام امام، غریب‌تر؟

مختار، سلیمان، توابین... همگی پس از عاشورا قیام کردند، اما دیر. وقتی امام دیگر در میدان نبود. وای از زمانی که یاری، از وقت بگذرد...

یکی از دوستان می‌گفت: در مسیر پیاده‌روی اربعین، خانواده‌ای روستایی جلوی کاروان ما را گرفتند. گفتند: «ما باید میزبان شما باشیم؛ اگر نباشید، یک سال در روستا سر بلند نمی‌کنیم!» نه هم‌وطن بودند، نه هم‌زبان؛ اما گفتند: «در کشور حسین، ما هم‌وطنیم.»

بیایید از این معرفت بگوییم. از این فرهنگ. از این عشق... روایت‌ها را زنده کنیم.

 

  • خطبه اول نمازجمعه 6 تیر 1404

نویسندگان : خانم محمدی ، خانم جهانیان ، خانم اکبری

 

۵
از ۵
۲ مشارکت کننده

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش