جنگ اخیر یک نبرد جهانی و سرنوشتساز بود که نه صرفاً سیاسی یا نظامی، بلکه تقابلی میان ایمان و شرک، و تلاشی برای حفظ هویت اسلامی و ژئوپلیتیکی ایران در برابر ائتلافی از دشمنان بینالمللی محسوب میشود. با وجود حملات گسترده، اهداف دشمنان نظیر نابودی تأسیسات هستهای، فروپاشی نظام و ایجاد آشوب داخلی محقق نشد، و ملت ایران با وحدت و ایستادگی، این تقابل را به نفع خود رقم زد.
این جنگ، نبرد اسلام و کفر یا مسلمان و یهودی و مسیحی نیست؛ نبرد عمامه و تاج هم نیست.چپ و راست بودن مسئله ما نیست.این جنگ، تعیینکننده سرنوشت دنیاست؛ سرنوشت آیندهای که در همینجا رقم خواهد خورد.
در این دوازده روز، ما شعار ندادیم. واقعاً «خیبری» در کار بود؛ همان رویکرد، همان مصاف صدر اسلام تکرار شد.
مرحبها و عمرو بن عبدودها در برابر ما صف کشیدند.
چنانکه حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:"برز الإیمان کلُّه إلی الشرک کلِّه"
تمام ایمان در برابر تمام شرک قرار گرفت؛ و امروز نیز چنین بود.
این نبرد، نبردی جهانی بود و اغراق نیست اگر بگوییم چنین سطحی از درگیری، جنگی جهانی بود.
آنان که ندانستند چه گذشت، بدانند: ناتو، آمریکا، رژیم صهیونیستی، مزدوران منطقهای، و منافقین داخلی همگی در این مواجهه حضور داشتند؛ پس این جنگ، تقابل بینالمللی برای آینده جهان بود.
هدف آنان اسلام بود؛ هدفشان انقلاب اسلامی بود.
اما از جمله نگرانیهای عمدهشان، موقعیت ژئوپلیتیکی ایران، یعنی «پل جهانی» بودن این کشور است.
هنری کیسینجر گفته بود: «ما بعد از جنگ جهانی دوم، با خودکار بر کاغذ، نقشه کشورها را ترسیم کردیم. ما بودیم که تعیین کردیم کجا ترکیه باشد، کجا عراق؛ اما دو کشور را ما تأسیس نکردیم: ایران و مصر، اینها وجود داشتند!»
رهبر معظم انقلاب نیز در بیانیه سوم فرمودند:«پیشینه، فرهنگ، و تاریخ ما با عمر کوتاه شما قابل مقایسه نیست. ما کشوری با سابقهای کهن هستیم و در چهار راه شرق به غرب و شمال به جنوب قرار داریم.»
زمانی که سخن از تغییر نظام به میان میآید، مقصود حذف عمامه و جایگزینی آن با تاج نیست؛بلکه معنای آن، تجزیه ایران و تقسیم ایران به چند پاره برای بلعیده شدن توسط دشمنان است.
این جنگ، نه جنگ سپاه است، نه بسیج، روحانی، و مسجدی؛ این، جنگ ایران است؛ ایرانی که هویت اسلامی و انقلابیاش، قدرت یافته و در برابر سلطه ایستاده است.
و اما نتیجه این جنگ دوازده روزه چه بود؟آیا ما پیروز شدیم یا آنان؟
باید دید چه کسی به اهدافش رسید. ما جنگ را آغاز نکردیم؛ این جنگ، بر ما تحمیل شد.
اهداف آنان چه بود؟
۱. نابودی تأسیسات هستهای ایران.
خودشان به صراحت اعلام کردند.
۲. فروپاشی ساختار حاکمیتی و از بین بردن شاکله نظام.
اتاقهای فرماندهی نظامی را هدف قرار دادند. اگر تدبیر و اعجاز فرمانده معظم کل قوا، نبود کار در نطفه خفه میشد.
۳. ایجاد آشوب و ناآرامی داخلی از طریق گسلهای اجتماعی.
اعتصاب کامیونداران و اختلال در بندر شهید رجایی را مقدمه آشوبها قرار دادند.
هدف آن بود که مردم با اغتشاشگران همراه شوند و نظام فروبپاشد.
حال باید پرسید: آیا به این اهداف دست یافتند؟
آنها با بمبافکن به ما حمله کردند، اما رسانههای خودشان نیز ادعاهایشان را باور نکردند.
رهبر معظم انقلاب فرمودند:«هیچ آسیب جدی به تأسیسات هستهای ما وارد نشد.»
آیا موفق شدند؟خیر در اتاق جنگ، نه در جبهه، نه در افکار عمومی، و نه در شکستن وحدت ملی.
سردار سلامی نیز شهید شد.
فرماندهای که در پاسخ به آرزویش گفت: «چشمانم به بال شهادت است.»
شهادت آرزویش بود. اما به جای او، پاکپور آمد؛و این در دکترین نظامی معنایی خاص دارد و آن تغییر رویکرد از پدافند به آفند، از دفاع به حمله بود.
وقتی فرمانده نیروی زمینی فرمانده کل میشود، معنایش این است که آماده حضور در جولان، در تلآویو، و در عمق دشمن هستند.سردار حاجیزاده رفت، سید مجید آمد؛ فرماندهای دیگر که نه کمتر، که شاید بالاتر است.
و اما ملت؛شما دیدید چگونه ملت ایران، با وحدت و همدلی، به میدان آمدند؛ همه ید واحد شدند.
زینبهای ما، دختران دهه هشتادی که دشمن به آنها امید بسته بود، مشتی بر دهان دشمن زدند.
این همان وفاق و همدلی بود که رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تأکید فرمودند.
اکنون بپرسید پیروزی ما کجاست؟از پرچمهای ایران در میدانهای اروپا، در لندن، آمستردام، پاریس.
از نویسندگان و نشریات، از تاریخ، از اشک یتیمان غزه، از آه مادران داغدار فلسطینی، و فریاد پدران شهید دیده بپرسید.
از مردم عراق، بیروت، صنعا، از آزادگان عالم بپرسید:در مصاف ایمان با شرک، در مقابله عدل با ظلم، در تقابل نور با تاریکی، در مصاف ایرانِ برخاسته در برابر شیطان، چه کسی پیروز بود؟
همه، یکصدا فریاد میزنند:ایران پیروز شد!الله اکبر! الله اکبر!
شما کودک شیرخوار ما را کشتید؛ اما ما، اندیشه و گفتمان و ایدئولوژیک شما را درهم شکستیم.
اگر سند میخواهید، در ماههای آینده بر تیشرتها، بیلبوردها، عکسها نگاه کنید.
اگر تصویر رهبر انقلاب اسلامی، و سرداران حاجیزاده، باقری، سلامی را بر لباس جوانان اروپا دیدید، بدانید ما پیروز شدیم.و امّا این پایان جنگ نبود.آینده این جنگ در دو تا سه سال آینده مشخص خواهد شد؛ جنگ ابعاد مختلفی دارد و هنوز ادامه دارد.ولی آن تقابل نهایی، آن مصاف تمامعیار، قطعی و در راه است. ممکن است یک ماه بعد باشد، شاید یک سال، اما خواهد آمد.
امروز وظیفه ما چیست؟حفظ وحدت، بصیرت، همصدایی با تحلیلهای رهبری و شناخت درست صحنه است.
و به حول قوه الهی، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران آینده را به نفع مستضعفان جهان رقم خواهند زد؛ این وعده الهی و قطعی است.
خدایا، پیش از آنکه به موشکهایمان: خرمشهرها، به سجیلها و هایپرسونیکها افتخار کنیم، به تو افتخار میکنیم.
لا حول و لا قوّة الا بالله حسبُنا اللهُ و نِعمَ الوکیل ألیسَ اللهُ بِکافٍ عبدَهُ
خدا برایمان کافیست؛ ما به مدد حیدر کرار، امیرالمؤمنین(علیه السلام)، ایمان داریم.
به اینکه صاحب ما، حضرت مهدی آل محمد (عجل الله فرجه الشریف) است، افتخار میکنیم.
خدایا، وعده نصرت و فتح خود را نصیبمان بفرما.
خون شهیدان ما را در امتداد ظهور حضرت ولیعصر قرار ده.
شهدای ما را با شهدای کربلا محشور بفرما.
رهبر عزیز ما را، که به ملت ایران برای داشتن او تبریک میگویم، در سایه تأییدات امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)، سالیان سال منصور و عزیز بدار.
امام امت را با انبیاء و اولیاء محشور بگردان.
دشمنان این ملت را به سرنوشت فرعونیان و نمرودیان دچار ساز.
به دلهای داغدار خانوادههای شهدا در این دوازده روز اخیر، صبر و آرامش و تسکین عطا فرما.
- خطبه دوم نمازجمعه 6 تیر1404
نویسندگان : خانم قدسی ، خانم اسدی ، خانم غفاری