زیارت عاشوراء ؛ شاه کلید دشمن شناسی

 

زیارت عاشورا و فرهنگ حسینی تنها یک سلوک فردی نیست، بلکه راهی برای تقوای جمعی، دشمن‌شناسی تاریخی و سیاسی، و ایستادگی عملی در برابر طاغوت‌های دیروز و امروز است.

 

 

 

تقوای مورد نظر پروردگار عالم، صبر و ایستادگی، مقاومت و استقامت است. تقوا، پس از گذشت چهارده قرن از بعثت پیامبر (ص)، دیگر اکتفای صرف به اعمال فردی نیست؛ بلکه از بطن تقوای فردی، به سوی تقوای جمعی رهنمون می‌شویم و در این تقوای جمعی، کفر به طاغوت و ایمان به الله است و ایستادگی بر این کفر و روی آوردن به این ایمان.

 

بر این اساس، مروری خواهم داشت بر مفاد زیارت عاشورا که متناسب با شرایط کنونی جامعه ما و جهان است. برادران و خواهران، زیارت صرفاً سلوکی فردی نیست؛ گرچه آثار و نتایج برجسته‌ای در کتاب شریف «کامل الزیارة» و روایات شگفت‌انگیزی وجود دارد که انسان در زیارت، از خود به سوی خدا هجرت می‌کند و از این تاریکی نفس به ذات لایزال او رهسپار می‌گردد. چه سفر پر افتخاری، چه مسیر دل‌انگیزی! لذا در روایات منسوب به اهل بیت (ع) در فضیلت زیارت امام حسین (ع) و زیارت امام رضا (ع) این‌گونه آمده است: فرمودند: «مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ» یا «مَنْ زَارَ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا»، کسی که به زیارت امام رضا (ع) و کسی که به زیارت امام حسین (ع) مشرف شود، «کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ»، گویی خدا را بر فراز عرشش زیارت کرده است. شرح این معنا خود نیازمند ده ها جلد کتاب است. همچنین در روایات مشابه آمده است: «کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی کُرْسِیِّهِ». این‌ها متن روایات هستند. در زیارت امام رضا (ع) نیز چنین آمده است که هنگامی که از منزل خارج می‌شوید، بگویید: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ»، یعنی به نام خدا و به یاری خدا و به سوی خدا و به سوی فرزند رسول خدا (ص) رهسپارم. به سوی خدا می‌روم، اما به زیارت امام رضا (ع). این‌ها آثار فردی سلوک است، آثار فردی زیارت ائمه (ع).

 

اما آیا زیارت صرفاً دارای آثار فردی است؟ آنچه در زیارت دیروز و امروز در کربلا و در مسیر پیاده‌روی نجف به کربلا در حال تحقق است، آیا صرفاً سلوکی فردی است؟ اگر بگوییم صرفاً سلوکی فردی است، چگونه می‌توانیم این متن‌هایی را که از زیارت عاشورا برایتان قرائت می‌کنم، با آن تطبیق دهیم؟ ما به آن شیعه‌ی بی‌بصیرتی که اساس سیاست را از دین و از امام حسین (ع) جدا می‌سازد و می‌گوید دین نباید آلوده به سیاست شود، امام حسین (ع) را سیاسی نکنید، چه پاسخی دهیم؟ به یاد دارم که برخی ناجوانمردانه به شهید مظلوم، حضرت آیت‌الله رئیسی، نسبت «سیاسی کردن امام رضا (ع)» را می‌دادند، در حالی که ایشان چنین نکردند. این بازتاب نگاه سکولاریستی و اسلام انگلیسی آنان بود. امام رضا (ع) ذاتاً سیاسی است. اساساً جریان نبوت و ولایت ذاتاً سیاسی است. امام رضا (ع) به جای اعتکاف در غاری در گوشه‌ای از کوه، با مأمون، آن عفریت مستکبر و امپراتور سیاسی آن روز، درگیر بود. این امام رضا (ع) ذاتاً سیاسی است.

 

به شهید رئیسی گفتند امام رضا (ع) را سیاسی نکن، مشهد و زیارت را سیاسی نکن. حال من از این شیعه‌ی بی‌بصیرت می‌پرسم: اگر گفتیم دین نباید سیاسی باشد، نماز نباید سیاسی باشد، عمامه نباید سیاسی باشد، روحانی نباید سیاسی باشد تا حرمت داشته باشد، پس وای بر آن حرمتی که ابزار آسیب رساندن به طاغوت نباشد! آن عمامه چه فرقی با کلاه پهلوی دارد؟ من می‌پرسم، آیا این عبارت‌ها را به خاطر دارید: «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ»؟ چه می‌گوید؟ در واقع شما را وارد دشمن‌شناسی می‌کند. می‌گوید نه اینکه امروز باید بگوییم مرگ بر آمریکا، نه اینکه امروز باید بگوییم مرگ بر اسرائیل. بلکه: «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ»! این بدان معناست که فقط گفتن مرگ بر مأمون نیست گفتن مرگ بر یزید نیست. این زیارت مربوط به عاشورای سال ۶۱ هجری است. می‌گوید امروز که دشمن تو یزید است، امروز که دشمن تو عمر سعد است، امروز که جیره‌خواران آن‌ها شمر بن ذی الجوشن، خولی و حرمله هستند، این‌ها ریشه‌ای تاریخی دارند. آن امتی که اساس این ظلم را پایه‌گذاری کرد، به تو نشان داده می‌شود. نمی‌گذارد واقعه در همان زمان دفن شود، بلکه می‌گوید عاشورای سال ۶۱ هجری! آری، این جریان ریشه در تاریخ دارد. «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ»؛ این بنا، پی‌ریزی، شناس و اساسی دارد. چه کسانی آن اساس را گذاشتند؟ تو را با دشمن در طول تاریخ درگیر می‌کند

بازگشت به سی چهل سال قبل، تو را با سقیفه درگیر می‌کند تا بازگردی به دوران فرعون‌ها و نمرودها؟! این دشمن‌شناسی، نوع دشمنی است که با گفتن «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ»، به تمام طاغوت‌ها و امپراتوران عالم اشاره دارد. چگونه می‌توان این را خواند و غیر سیاسی معنا کرد؟ وقتی می‌گوییم «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ»، آیا منظور جوان مست و لا یعقلی است که در فلان کوچه رفت و آمد می‌کند؟ خیر، منظور او نیست. بلکه متن جبهه دشمن را در امروز، دیروز و فردای تو ترسیم می‌کند. زیارتی که منجر به این دشمن‌شناسی نشود، زیارتی «انگلیسی» است؛ گویی کسی خود را ارضا کرده و به زیارت رفته است. خروجی آن را در «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ» باید دید. باید بازگردد و با دشمن امروز، دیروز و فردا درگیر شود. اگر چنین نشد، در خوشبینانه‌ترین حالت، صرفاً توریستی بوده که به اطراف رفته، نمازش را خوانده و بازگشته است. بسیاری از توریست‌ها به کشورهای مختلف سفر می‌کنند، آلوده به فحشا نمی‌شوند، نمازشان را نیز می‌خوانند؛ اما مثلا دیوار چین را می‌بینند و بازمی‌گردند. این زائر نیز گنبد را دیده، مناره را دیده، بین الحرمین را دیده و بازگشته است. این زیارت، زیارتی در تراز نیست. زیارت در تراز آن است که بازگردد، نه تنها بازگردد، بلکه از همان ابتدا وارد درگیری تاریخی شود. «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ»، یعنی به نقطه آغازین عالم بازمی‌گردد، یعنی درگیری هابیل و قابیل را از قابیل آغاز می‌کند، تو را به سال ۶۱ هجری می‌رساند، در دهم محرم سال ۶۱ هجری تو را درگیر می‌کند و وارد درگیری با کاخ سفید و درگیری‌های آینده می‌سازد. این همان زیارت است. حال که دشمن‌شناسی کردید، ادامه آن را ببینید: «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ، أُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقَامِکُمْ»، سپس به این قسمت می‌رسد: «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ». یعنی من اکنون دشمن را شناختم. حال گام دوم چیست؟ برائت. برائت یعنی صف را می‌بندم، یعنی من دیگر با شما همراه نیستم و نمی‌گذارم شما با ما همراه شوید. صف‌ها را جدا می‌کنیم: «لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ». این بدان معنا نیست که عیسی به دین خود و موسی به دین خود. بلکه «سِلْمٌ حَرْبٌ وَلِیٌّ وَ عَدُوٌّ». من درگیر می‌شوم. این زیارت عاشورا است. زائر حسینی که دشمنش را نمی‌شناسد، جبهه‌بندی ندارد و درگیر نمی‌شود، چه زائر حسینی است؟ این زیارت امام حسین (ع) است. می‌دانید که عالی‌ترین زیارت‌ها در میان زیارت‌نامه‌های موجود، زیارت عاشورا است. روایت داریم که هر کس زیارت عاشورا را بخواند، به ازای هر حرف آن، هزار درجه پاداش می‌گیرد و هزار گناهش بخشوده می‌شود. با گفتن «السلام»، که شش حرف دارد، شش هزار گناه بخشیده می‌شود. این زیارت‌نامه، برترین زیارت از میان زیارت‌های امام حسین (ع) است. حال که ما امام حسین (ع) را این‌گونه زیارت کردیم، دارد چه می‌گوید؟ دارد می‌گوید از خانه که حرکت کردی، غرق در راحتی و آسایش شدی. در پیاده‌روی اربعین نیز موکب‌ها و پذیرایی‌ها را دیدی. آنجا که رسیدی، به عشق و آرزویت رسیدی. بدان که پایان کار نیست، بلکه آغاز است. هنگامی که چشمت به گنبد نورانی افتاد، بگو: «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ وَ أُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقَامِکُمْ وَ مَرَاتِبِکُمُ الَّتِی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فِیهَا بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِیَائِهِمْ»، یا اباعبدالله! «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ إِنِّی حَرْبٌ». این است زیارت، این است دشمن‌شناسی. لذا از زائر اربعینی سیدالشهدا (ع) می‌پرسیم:

 

گر بدیدی بحر کو کف سخی؟

در رخت کو از می دین فرخی؟

اگر دریا را دیدی، چرا کف دستت سخاوتمند نشد؟ در وجودت، نشانی از مستی دین کجاست؟ اگر به دریای معرفت رسیدی، چرا از آن بهره‌مند نشدی؟ اگر به زیارت ابی عبدالله (ع) مشرف شدی، این سه عنصر باید در شب و روزت، در خلوت و جلوتت، در فرد و جمع خود را نشان دهد. بنابراین، زیارت عاشورایی که چنین نباشد، محال است تو را وارد درگیری جبهه مقاومت با جبهه مستکبرین عالم، مانند آمریکا، نکند. اگر نکرد، از این امام حسین (ع) فرار کن. امام حسینی که تو را به جایی تبدیل کند که در قم بنشینی، رساله بنویسی، قمه بزنی، پلو بدهی، در اربعین جر و بحث کنی، اما یک سنگ به سمت آمریکا پرتاب نکنی، از این امام حسین (ع) فرار کن. آن امام حسین (ع) بدل است. امام حسین (ع) اصیل و ناب، امام حسین (ع) زیارت عاشوراست.

 

  • خطبه اول نمازجمعه 24 مرداد 1404

نویسنده : سرکار خانم محمدی

۵
از ۵
۲ مشارکت کننده

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش