همز و لمز ؛ سلاح جبهه طاغوت

 

تقوا و ایمان راستین، یعنی باور عمیق به وعده‌های الهی و ایستادگی در مسیر حق، و پرهیز از تحریف و تضعیف معانی آیات الهی؛ همان آیات و وعده‌هایی که همواره جبهه حق را در برابر تمسخر و تحقیر دشمنان حفظ کرده و مؤمنان را به صبر، استقامت و اعتماد به نصرت الهی فرا می‌خواند.

 

 

 

 

تقوای الهی، باور به وعده‌های الهی، ایمان به وعده‌های خدای متعال و ایستادگی و صبر و استقامت در این راه نورانی است. خودم و همه‌ی شما را به این حقیقت و فریضه دعوت می‌کنم.

در قرآن، مؤمنین و مؤمنات، بعضی از آیه‌ها است که ما به خاطر چنبره‌ی طاغوت، این آیات را حداقلی معنا می‌کنیم. این تحریف است اگر مؤمنین یک کلامی را که ناظر بر قله‌هاست، دقت کنید؛ یک حرفی، یک مطلبی، یک کلامی که ناظر بر قله‌هاست، آمدیم آن را در سطر کوهپایه‌ها معنی کردیم. این اکتفا به اقلیت است و انحراف است و تحریف است؛ به خاطر حضور صدها ساله‌ی طاغوت و استکبار بر جوامع مسلمین، ما آیات را حداقلی معنا کردیم. نتیجه‌ی معنای حداقلی آیات می‌شود تحریف، می‌شود انحراف، می‌شود اعوجاج.

یکی از این صور و آیات که شما نوعاً حفظ هستید و آیات اول و دومش و این آیه مشهوره، خدا در قرآن فرمود:
«وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ».
همه حفظیم. وقتی معنا کردیم، گفتیم بله، «ویل» یک چاهی در جهنم است که پناه می‌بریم به خدا؛ از این سر تا به انتهای چاه هفتاد سال راه است. از آن شعارهای روز قیامت می‌گوید این چاه با این توصیف جای کیاست؟ فرمود جای کسانی که «یَهُمِزُون» و «یَلْمِزُون»؛ یعنی عیب‌جویی، استهزا و تمسخر می‌کنند.

خب، یک وقت این آیات را بیاوریم در آن فهم حداقلی خودمان، این‌جوری معنا می‌کنیم که از همدیگر عیب‌جویی نکنیم، بر سر عیب همدیگر را تمسخر نکنیم، استهزاء نکنیم. بله، این معنای آیه است و درست است. این آموزه‌ی اخلاقی که ما نسبت به عیوب خودمان چنان مشغول بشویم و درگیر بشویم که عیوب دوستان و رفقا و فامیل‌ها و همسایه‌ها اصلاً به چشم ما نیاید.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام دعا کرد و فرمود:
«رَحِمَ اللَّهُ امْرَءً شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ»؛
خدا بیامرزد آن مؤمنی را که عیوب خودش او را از عیوب دیگران غافل کرده است. یعنی قدری مشغول خودش و رفع ایرادات خود است که اصلاً حواسش به بقیه نیست تا ببیند آن‌ها عیب دارند یا ندارند.

در روایت امیرالمؤمنین یا در روایت دیگر از وجود مقدس رسول خاتم حضرت محمد صلی‌الله علیه وآله وسلم آمده است: شما نسبت به عیبی، به گناهی، به یک کار خطایی در برادر دینی خود را شماتت نمی‌کنید، مگر اینکه یقین کنید نمی‌میرید و آن عمل را خود شما مرتکب خواهید شد.

یعنی پناه می‌بریم به خدا؛ نشستیم مثلاً خواهر دینی ما، خواهر دینی خودش را که در اثر این شیطنت‌های رسانه‌ای و دشمنان، چادرش را کنار گذاشته، شماتت کند. یک وقت از هدایت کند، امر به معروف و نهی از منکر کند؛ این یک چیز دیگر است. اما یک وقت شماتت کند و بگوید: «بله، دیدید دختر فلانی و فلانی هم بی‌حیا شده، فلان شده». پیامبر فرمود: این نخواهد مرد؛ الآن خودش مبتلا خواهد شد. یقیناً سنت این قاعده است؛ شماتت نباید بکنیم.

یا بگوییم آقا فلانی را دیدید؟ او پسر فلانی، اصلاً خیلی آدم لاابالی شده، شهر پلخمری شده بدبخت، خدا به داد پدرش برسد. این در قالب یک مثلاً دلسوزی بیان می‌شود. پیامبر فرمود: نمی‌میری؛ اولاً اینکه خودت شارب‌الخمر می‌شوی. اگر مومنی را به خاطر عیبی، گناهی شماتت کند، نمی‌میرد تا خودش آن را مرتکب شود.

یک وقت هست ما «هُمَزَة» و «لُمَزَة» را این‌جوری معنا می‌کنیم که فردی هست، اما این معنی نه؛ اصلاً و ابداً. همز و لمز فردی یعنی بنده نباید شماتت کنم، نباید عیب‌جویی کنم، نباید آن عیب را مبنای تمسخر و استهزای خودم کنم. غلط است؛ اما اینکه این آیه را فقط در چارچوب روابط فردی حاج حسن و حاج حسین معنی کنیم، غلط است.

بگوییم این همه انبیا آمدند تا پیامبر خاتم بیاید، این همه کتب الهی آمدند، قرآن بیاید تا رابطه‌ی بین حاج حسن و حسین را تنظیم کند؟ این غلط است. اگر غلط است، معنی دقیق این «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ» چیست؟ برادران و خواهران! مربوط به حرکت جبهه‌ی حق و انبیاست. آن روزی که انبیا راه افتادند و حرکت کردند، جبهه‌ی مقابل آن‌ها از منافقین، مشرکین و کفار آمدند برای این‌که این حرکت محکم انبیا را سست کنند؛ از چشم بیندازند. آن‌ها را همز و لمز کردند؛ ابراهیم و جریان ابراهیم را لمس کردند، موسی و جریان موسی را لمس کردند، نوح، شیخ‌الانبیا را همز و لمز کردند.

قرآن می‌فرماید:
«وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ» (هود: ۳۸).
نوح کشتی می‌ساخت در بیابانی که شاید سالی یک بار باران نمی‌آمد. دیدند کشتی عریض و طویلی می‌سازد. در بعضی از روایات آمده است که تا دویست سال طول کشید ساخت کشتی. قومش می‌آمدند، می‌دیدند و مسخره‌اش می‌کردند؛ می‌گفتند: این پیرمرد خرفت کشتی ساختی؟ کو آب، کو دریا؟ و او را همز و لمز می‌کردند.

این تمسخر، مؤمنین نوح را متزلزل می‌کرد. ابراهیم را مسخره می‌کردند، راه ابراهیم را مسخره می‌کردند. موسی را مسخره کردند و گفتند: موسی لکنت زبان دارد، پس بیان و رسانه‌ی قوی ندارد؛ عده و عُده ندارد؛ لشگر ندارد؛ تیپ‌های زرهی ندارد؛ نیروی زمینی ندارد؛ هوافضا ندارد. بسیاری از چیزها ندارد؛ از آن طرف هم فرعون تا بن دندان مسلح است. تو پابرهنه بی‌کس با چند تا بنی‌اسرائیل برده در برابر قبطیان فرعونی می‌خواهی چه کار کنی؟

مؤمنین به موسی متزلزل می‌شدند. در جریان قرآن آمده است که برخی از مؤمنین به موسی گفتند: «یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ» (قصص: ۷۹). عجب چه تشکیلاتی! چه شهرهایی! چه امکاناتی! ولی پاسخ آمد: اشتباه نکنید؛ «ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ» (قصص: ۸۰). خیر، این مسیر شما درست‌تر است.

همز و لمز این بود؛ یعنی تمسخر جبهه‌ی حق، نه فقط عیب‌جویی فردی. پیامبر را نیز همز و لمز کردند. گفتند: این پیامبر می‌گوید صدای توحید، ندای «لا إله إلا الله» و «محمد رسول‌الله» صلی‌الله علیه وآله، روزی تمام دنیا را فرا خواهد گرفت. گفتند: او دیوانه شده؛ «وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ» (قلم: ۵۱). سه سال در شعب ابی‌طالب گرفتار بودند، روزی یک خرما گیرشان نمی‌آمد، بعد می‌گفتند دنیا را فتح می‌کنیم! آن‌ها مسخره می‌کردند، عیب‌جویی می‌کردند و می‌گفتند: یتیم عبدالله که از بس بی‌کس بود، حالا می‌گوید پادشاه عالم می‌شود؟

این همز و لمز باعث تزلزل مؤمنین می‌شد. این آیات نازل شد و شأن نزول آن بنی‌امیه است. بنی‌امیه امیرالمؤمنین را همز و لمز کرد. امام حسن را نیز همز و لمز کرد. گفتند: علی چه دارد می‌گوید؟ علی که از شدت تنهایی و بی‌کسی، یار غار شده است. از شدت غربت، همسرش مدافع اوست. از شدت بی‌کسی درب خانه‌اش تکیه‌گاه او شده است. علی چه دارد می‌گوید؟ او را مسخره می‌کردند و امکانات خود را به رخ می‌کشیدند. حسین با هفتاد و دو نفر می‌خواهد در برابر امپراطوری اموی بایستد؟ اینان چه می‌کنند؟ می‌گفتند: ما پیروزیم. می‌گفتند: ما شکست نمی‌خوریم. تمسخر و شماتت کار را به جایی رساند که نزدیک‌ترین یاران امام حسین علیه‌السلام او را تنها گذاشتند.

این راه، راهی بود که عشق از اول سرکش و خونی بود تا گریزد آن‌که بیرونی بود. خدا آن‌ها را دچار استبدال کرد. در دعای عهد، امام رضا علیه‌السلام فرمود: بخوانید این دعا را. در این دعا عرض می‌کنیم:
«اللَّهُمَّ لا تَسْتَبْدِلْ بِنَا غَیْرَنَا»؛
خدایا به جای ما دیگری را قرار نده، ما را از این مسیر کنار نگذار. برای خدا کاری ندارد؛ چشم به هم زدنی مرا برمی‌دارد و دیگری را می‌گذارد.

تقوا یعنی چه؟ تقوا یعنی اگر امروز بیاییم و بگوییم تقوا یعنی نماز بخوانیم، روزه بگیریم، حجاب بگیریم، به نامحرم نگاه نکنیم؛ این‌ها خیلی خوب است، باید این‌گونه باشد. ولی اگر ایمان به جبهه‌ی حق نباشد، آن‌ها چیزی نیستند. همز و لمز جبهه‌ی حق، خطر بزرگ است.

موسی و قومش در برابر فرعون رسیدند به بن‌بست. از پشت، لشکر فرعون و از روبه‌رو دریا. مؤمنین گفتند: تمام شد. موسی گفت: نترسید، «کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ» (شعراء: ۶۲). عصا را بر دریا زد، دریا شکافت و فرعون در همان دریا غرق شد. خدا تغییر نکرده است؛ همان خدای دیروز، خدای امروز است. سنت امروز، همان سنت دیروز است.

مواظب همز و لمز دیگران باشید. جبهه‌ی حق را لمس نکنند و خودمان نیز همز و لمز نکنیم. این جبهه، جبهه‌ای است که پیامبرش با آن مقام و مرتبه، روزی با یک خرما سر می‌کرد؛ امروز کار را به جایی رسانده که میلیاردها نفر فریاد می‌زنند:
«محمد رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله وسلم».

محکم ایمان را تقویت کنید و با صدای رسا به خدای احد صمد،
«لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ» (اخلاص: ۳–۴)
ایمان داشته باشید که او خدای امروز و دیروز و فرداهاست.

 

 

  • خطبه اول نمازجمعه 18 مهر1404

 

۵
از ۵
۲ مشارکت کننده

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش