جنگ جاری، نبردی تاریخی و تمدنی میان جبهه مقاومت و نظام سلطه جهانی به رهبری آمریکا و رژیم صهیونیستی است که قطعاً منجر به نابودی اسرائیل و آغاز عصر حاکمیت مستضعفان در جهان خواهد شد.
این جنگ، جنگ هویت و موجودیت است.
هم ما و هم آنان، دکترین خویش را بر محور تغییر نظم منطقهای در غرب آسیا ـ یا به تعبیر آنها، خاورمیانه ـ بنا نهادهاند.
ما، در مسیر تحقق تمدن اسلامی، بر این باوریم که رژیم صهیونیستی باید از صفحه روزگار محو شود. این، دکترین ماست.
این یک احساس یا شعار نیست؛ این، منطق ما، راهبرد ما، و رویکرد بنیادین ماست.
آنان نیز بهروشنی میدانند که این دکترین ماست.
اما دکترین آنان چیست؟
دکترین آنان نیز نظم جدید منطقهای و سپس جهانی است؛ نظمی بر پایهٔ استعمار تمامی کشورهای منطقه، برای تأمین منافع سلطهطلبانهٔ خود.
در همین راستا، رژیم صهیونیستی را در این بزنگاه تاریخی، برای پیشبرد پروژههای استعماری خود در منطقه جانمایی کردند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این دکترین استعماری دچار اختلال شد.
امام راحل، آن پیر سفر کرده، در همان روزهای آغازین انقلاب، چه پیش و چه پس از آن، بارها و بارها فرمودند:
«إِنَّ إِسْرَائِیلَ یَجِبُ أَنْ یُمحى من صفحة الیَوم»؛
«باید اسرائیل از صفحهٔ روزگار محو شود».
این سخن امام بود.
ایشان بارها تأکید فرمودند که تا این غدهٔ چرکین از منطقه ریشهکن نشود، منطقه رنگ آرامش نخواهد دید.
از این رو، پروژهٔ دشمنان به تعویق افتاد و آنها به این نتیجه رسیدند که پیش از هر چیز، باید ایران را از سر راه بردارند.
بارها و بارها، بهویژه رژیم صهیونیستی، در این مسیر تلاش کرد.
نخستین تلاش در سال ۱۹۶۷ و سپس در جنگ ۳۳روزهٔ لبنان بود.
در آن نبرد، حزبالله لبنان صراحتاً اعلام کرد که هدفش، تغییر معادلات منطقه است.
آنان میگفتند: «این درد، درد زایمان خاورمیانهٔ جدید است».
اما آنگونه که خواستند، نشد.
نتوانستند بیش از ۳۳ روز در برابر گروهی نظامی و مکتبی مانند حزبالله تاب بیاورند؛ گروهی که در مقایسه با ساختار سپاه، یک نیروی مستقل و فراگیر محسوب نمیشد.
نه نیروی زمینی داشت، نه هوافضا، نه قدس؛ و نه آن ظرفیتهای گستردهٔ امروزین را.
با این حال، رژیم صهیونیستی در همان مرحله، شکست خورد.
سپس گام دوم را برداشتند. در سال ۲۰۱۱، با بازسازی داعش، نقشهٔ خلافت اسلامی جعلی را در لبنان، عراق و سوریه طراحی کردند؛
هدف، ایجاد نظم جدیدی در خاورمیانه بود. اما این پروژه نیز، به حول و قوهٔ الهی، و به صلابت سرداران سرافراز این ملت، شکست خورد.
خداوند، شهید بزرگوار اسلام، حاج قاسم سلیمانی را با انبیاء و اولیاء محشور فرماید.
امروز، دشمن در حال اجرای گام سوم است.
آنها آشکارا اعلام کردهاند که میخواهند خاورمیانهٔ جدید را شکل دهند.
به زعم خود، با حملهای غافلگیرانه، میخواستند اتاق فرماندهی جبههٔ مقاومت را از میان بردارند.
تحلیل آنان این بود که مردم ایران، بهسبب مشکلات داخلی، با نظام همراه نخواهند شد.
آنان در خیال خام خویش میپنداشتند که یا نظام جمهوری اسلامی را سرنگون خواهند کرد، یا آن را چنان تضعیف مینمایند که تفاوتی میان بودن و نبودنش نباشد.
در شب هشتم، آن اقدام را انجام دادند. در همان شب، بزرگان نظامی ما را ترور کردند.
اما واقعهای رخ داد، که آنان را به اشتباه انداخت: «الکافرُ یَظُنُّ النّاسَ کما هُو»؛ کافر همه را به کیش خود پندارد.
آنان، از آنسو که در طوفان اقصی، تا ده روز توان سامانیابی نداشتند، چنین پنداشتند که ما نیز چنین خواهیم شد.
یادتان هست؟ نخستوزیر انگلستان به فرانسه رفت، از آنجا به آلمان، وزیر خارجهٔ آمریکا آمد، بایدن به میدان آمد...
همگی برای جانبخشی به رژیم صهیونیستی، بهصف شدند. اما ایران، ایران مکتبی است.
سی سال است که این سید عظیمالشأن، علم انقلاب را در دست دارد.
در هر ۱۵ خرداد، از مکتب امام میگوید؛ از مکتب قاسم، از مکتب سلیمانی، از مکتب نصرالله.
چرا؟
زیرا این مکتب، انسانساز است.
سید اگر بر زمین بیفتد، سرداری دیگر به پا میخیزد؛ زیرا این مکتب، فرماندهپرور است.
بر اساس همین مکتب، ما تا ده سطح فرماندهی تربیت کردهایم.
امروز، اگر بگوییم سردار سید مجید موسوی، فرماندهٔ نیروی هوافضای ما، همسنگ یا بالاتر از سردار حاجیزاده است، سخنی به گزاف نگفتهایم.
در همان ساعات نخست، با انتصابات حکیمانهٔ فرماندهی معظم کل قوا، ساختار فرماندهی جنگ ترمیم شد.
مردم، با امید، با ایمان، با یکپارچگی وارد میدان شدند.
و این همبستگی، آنان را در محاسباتشان به خطا انداخت.
و شگفت آنکه فقط نمازجمعهایها و مسجدیها نبودند.
دهههشتادیهایی که دشمن روی آنها حساب ویژه باز کرده بود، اکنون ضدصهیونیستیترین قشر جامعهاند.
دختران و پسرانی که روزی به دید آنان با تردید نگریسته میشد، امروز پیشتازان میدان حماسهاند.
ورزشکاران، هنرمندان، حتی سلبریتیها، در میدان آمدند.
در کجای دنیا یک ورزشکار، هتلی را برای اسکان آوارگان اجاره میکند؟
این زیست مهربانانه، این وحدت کلمه، محاسبات دشمن را به محاق برد.
آقا فرمودند: «اسرائیل بعد از این غلط، بیچاره خواهد شد».
دستور روشن بود: «بیچارهسازی اسرائیل».
از شب نخست، نیروهای مسلح با پرتاب صد موشک، کار را آغاز کردند.
گنبد آهنینشان فرو ریخت، سامانهٔ پیکان به محاق رفت، فلاخن داوود رسوا شد.
و این شبها، حتی یک موشک را نیز نتوانستند رهگیری کنند.
آثار جنگ، بعدتر روشن خواهد شد.
اما یک نکته بس مهم است:
اگر راست میگویند که آسیبی ندیدهاند، چرا تصاویر را پنهان میکنند؟
چرا حتی الجزیره، که رسانهٔ خودشان است، از انتشار آن منع شده است؟
واقعیت آن است که آسیب دیدهاند؛ بهشدت.
تماسهای مکرر سران کشورها با ایران برای آغاز مذاکره، شاهدی بر این مدعاست.
پاسخ ایران روشن است:
«ما در حال مذاکره بودیم، اما ما را زدند.
ما در سوریه نبودیم، زدند.
ما در لبنان نبودیم، زدند.
ما در غزه نبودیم، زدند.
ما در حال مذاکره بودیم، آنها ضربه زدند.»
لذا رهبر معظم انقلاب فرمودند:
«ما نه جنگ تحمیلی را میپذیریم و نه صلح تحمیلی را».
زیرا هر دو، ذلتآفریناند.
پایان این جنگ، تنها دو راه دارد:
یا غلبهٔ کامل نظامی که به نابودی کامل اسرائیل خواهد انجامید،
یا صلحی همچون صلح حدیبیه که امتدادش، فتح مکه بود؛ صلحی که مقدمهٔ نابودی اسرائیل خواهد بود.
مواضع رئیسجمهور، وزارت خارجه، و نیروهای مسلح، منطبق بر رهنمودهای رهبر معظم انقلاب است.
دیگر دوران بازگشت مالک از خیمهٔ معاویه نیست.
دیگر مالک شمشیر را غلاف نخواهد کرد.
این شمشیر، فرود خواهد آمد.
ای تاریخ!
ای قلم بهدستان!
ای شعرا، ای مورخان!
در صفحات روشن تاریخ بنویسید:
مردم ایران اسلامی، همان مردمانی بودند که اسرائیل را از صحنهٔ روزگار محو کردند.
و اما آمریکا...
ما در نیمقرن اخیر، دو جنگ بزرگ داشتهایم که هر دو با آمریکا بود.
یکی جنگ هشتسالهٔ تحمیلی که نیابتیاش با صدام بود.
و این جنگ نیز، با آمریکاست و نیابتیاش با نتانیاهو.
امروز، آمریکا در جنگ وارد شده است.
کدام تجهیزات اسرائیلی، آمریکایی نیست؟
کدام تصمیم تلآویو، بیاجازهٔ واشنگتن است؟
آنان آشکارا گفتند: «با ما کاملاً هماهنگاند».
امروز، اگر برخی میپرسند که اگر آمریکا وارد جنگ شود چه خواهد شد، بدانند:
اگر آمریکا وارد جنگ شود، این خود یکی از نعمتهای الهی است.
اگر آمریکا وارد شود، آبروی بر باد رفتهاش، برای همیشه نابود خواهد شد.
ای ترامپ!
این همان تهران است که گفتی باید فوراً تخلیه شود.
اما اکنون، تهران ایستاده است.
مردم در نماز جمعه، باشکوهتر از همیشه حضور دارند.
ای آمریکا!
به زودی، پایگاههایتان را در امارات، اردن، کویت، بحرین، و قطر تخلیه کنید.
هر کجا باشید، رعد آتشین بر سرتان خواهد بارید.
ما باران رحمت خدائیم که این منطقه را از نجاستِ دو عنصر پلید، یعنی آمریکا و اسرائیل، پاک خواهیم کرد.
منطقهٔ آینده، منطقهای بیآمریکا و بیاسرائیل خواهد بود.
از اینجا، به حماس، جهاد اسلامی، حزبالله، حشدالشعبی، مجاهدان یمن و مؤمنان سوریه اعلام میکنیم:
قدمها را استوار، چشمها را نافذ، و کمرها را محکم کنید؛
آمادهٔ ورود زمینی به قدس اشغالی باشید.
دوران حکومت مستضعفان آغاز شده است.
دوران حاکمیت صالحان فرارسیده است.
دوران نابودی فاسقان آغاز شده است.
قلم قَدَر، قلم قضا، قلم مشیت الهی، بر نابودی نهایی فراعنهٔ عالم رقم خورده است.
بدانید و آگاه باشید:
دنیا دیگر برای ظالمان، جای امنی نیست.
و این نصرت جهانی خداوند، به نام نامیِ موعود امم، مهدی آل محمد (علیهالسلام)، آغاز خواهد شد:
شما در هیچ جنگی در نیم قرن اخیر پیروز نبودید:
در جنگ کره، شکست خوردید؛
در ویتنام، شکست خوردید؛
در خلیج خوکها، شکست خوردید؛
در خلیجفارس، شکست خوردید؛
در افغانستان، شکست خوردید؛
در عراق، شکست خوردید؛
در یمن، شکست خوردید؛
در طبس، شکست خوردید.
اینبار نیز، شکست خواهید خورد.
- خطبه دوم نمازجمعه 30 خرداد 1404