تقوا یعنی شناخت و پایبندی به سنتهای الهی در هستی، که بر پایه توکل بر خدا و پرهیز از غرور به توان مادی، موجب نصرت و پیروزی حقیقی میشود.
باید دانست که برخی از قوانینِ عالم، فطریاند؛ ساختگی، اعتباری یا قراردادی نیستند. اینگونه قوانین با گذر زمان کهنه نمیشوند؛ بلکه حقیقتیاند که در بطنِ هستی ثبت است. مثالِ آن مانند قضایای سادهای است که هزار و چهارصد سال قبل همینگونه بود و امروز نیز همینگونه است و هزار و چهارصد سال دیگر نیز چنین خواهد بود؛ مانندِ «دو بعلاوه دو چهار است.»
یا مانندِ قانون طبیعیِ سوختن آتش و غرقشدن در آبِ عمیق برای کسی که شنا نمیداند اینها قوانینِ فطریاند.
برخی قوانین بهواسطهٔ محسوسبودن، برای ما روشناند؛ در هزار سال قبل اگر کسی از دهمتر پرت میشد، احتمالاً پاش میشکست یا میمُرد؛ امروز و فردا هم همین است. مردم توان تغییر این قوانین را ندارند. قرآن کریم از اینگونه قوانین سخن گفته و آنها را «سُنَنِ اللَّهِ» نامیده است؛ به مؤمنان میفرماید که این سنن را عمل کنید، چه هزار و چهارصد سال پیش، چه امروز و چه هزار سال بعد، نتیجه یکسان خواهد بود؛ کهنه نمیشود.
یکی از این سنن در آیهای از سورهٔ فجر آمده است؛ خدا میفرماید که پروردگارت در کمین است، مراقب است و مشاهده میکند. در تاریخ قوم عاد و ثمود نیز همین قانون جاری بود؛ کار از دست خدا خارج نیست؛ بلکه خدا براساسِ سنّتش برخورد میکند: تا جایی که اجازه داده میشود تا مردم کار کنند و سره از نَسِه معلوم شود، و آنگاه که از حدّ گذشته شود، تازیانهٔ عذاب میآید. این، قانونِ الهی است: هر طاغی و ستمگری محکوم به شکست است.
فرعون، نمرود، هیتلر، هر کس که باشد. این را سنتِ خدا میخوانیم.
پس تقوا صرفاً آن نیست که چشممان را کج کنیم یا در رکوع و سجده سر خم کنیم؛ تقوا شناختِ همین سننِ الهی است؛ دانستنِ اینکه پیروزی در نهایت از آنِ خداست. در آیهای دیگر خدا میگوید که در برابر دشمن، تا آنجا که توان دارید ایستادگی کنید.
«ما استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ»اما در کنار آن، هشدار میدهد که نصر و فتح نهایی از جانبِ خداست: «وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ». یعنی هرچند شما قوا و ابزار و تسلیحات داشته باشید و کارِ خود را بکنید، باید توکلتان بر خدا باشد و پیروزی را از او بخواهید.
اگر ما به توانمندیهای خود مغرور شویم و نگوئیم «نصر از آنِ خداست»، دچار لغزش میشویم. مثال تاریخی آن واقعهٔ حُنین است؛ پس از فتحِ مکه و گسترشِ نیروها، برخی مسلمانان خود را بسیار قوی دیدند و به جنگِ حنین رفتند، اما شکست خوردند؛
قرآن در شرح آن واقعه میگوید که شکستِ آنان به علتِ غرور و عدمِ اعتماد کامل به خدا بود. سنتِ الهی این است که اگر اعتمادِ حقیقی تو به خدا نباشد، حتی با اعداد و امکاناتِ فراوان هم ممکن است شکست بخوری.
آقایی چون قاسم سلیمانی (رضواناللّه علیه) تقوا را اینگونه معنا کرد؛ تقوای او فقط نگاه نکردن به نامحرم یا نماز شب خواندن نبود؛ تقوای او این بود که هرچند با هیبت و قدرتی که داشت از پنتاگون تا ناتو را به چالش کشیده بود، هنگامِ ایستادن در درگاهِ خدا، خود را بندهای خاشع میدید که چشمش به فتحِ الهی است. او میدانست که اگر طبقِ سننِ الهی رفتار نکنیم، شکست میخوریم؛ و اگر با توکل و پایبندی بر دین حرکت کنیم، نصرت از ناحیهٔ خدا خواهد آمد.
این همان آموزهای است که بارها از زبان رهبر عزیزمان شنیدهایم: ایمان داشته باشید، اما بدانید تقدیر و نصرت از آنِ خداست.
نمونههای تاریخیِ دیگری هم هست: در جنگ احد، لشکر اسلام زخمی شد و حمزه شهید شد؛ امت در آن وضعیت میتوانست بترسد و تسلیمِ ذلت شود، یا با صبر و اعتماد به خدا بایستد.
پس از آن، کسانی که «حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ» گفتند و ایستادند، به نصرتِ الهی دست یافتند. این همان قاعدهٔ کلی است: «النَّصْرُ مِنَ اللَّهِ»؛ آن که خدا را دارد، اگر براساسِ سنتها و با توکّل حرکت کند، نصرت را خواهد دید.
در تاریخِ انقلابِ ما نیز این سنت عمل کرده است. پنجاه سال مقاومت و ایستادگیِ مردمِ ایران براساس همین قاعده بوده است؛
هر حاکمی که بر مخالفت با ملت ایستاد، فرو ریخت؛ زیرا نصرتِ الهی شاملِ کسانی شد که با حق ایستادند. شما میبینید نفوذِ فرهنگی و روحیِ این انقلاب از تهران تا لبنان، تا غزه، یمن، بغداد و فراتر گسترده شده است؛
امروز فرزندانِ کشورهای دیگر نیز از ایدهها و ارزشهای این جنبش تأثیر میپذیرند. این نتیجهٔ همان سنّتِ الهی است که نصرت از جانبِ خداوند است نه صرفاً از جانبِ قدرتِ مادی.
تقوا یعنی شناختِ سننِ الهی و قرار گرفتن در مسیرِ آنها. اگر ما به آنچه در اختیار داریم مغرور شویم و گمان کنیم که پیروزی محصولِ صرفِ توانِ مادی ماست، شکست خواهیم خورد؛ اما اگر توکل کنیم و بگوییم «حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ»، خداوند نصرت خواهد فرستاد.
قارون، که زمانی از امت پیامبران بود، بر اثرِ طمع و جدا شدن از حق، در زمین فرو رفت؛ امثالِ او عبرتیاند برای ما که نترسیم از امتحاناتِ الهی و در مسیرِ حق بایستیم. آنچه در نیمقرن گذشته در ایران اتفاق افتاده، نظیرِ هیچ زمانِ دیگری در تاریخ این سرزمین نبوده است؛ این را باید با دقت دید و قدر دانست.
- خطبه اول نمازجمعه 4 مهر1404
نویسنده : سرکار خانم رمضان زارع